موقعك الحالي:صفحة رئيسية>المنتجات
ویژگیهای واژه. واژه: معدن. نقش دستوری: اسم. آواشناسی: ma'dan. الگوی تکیه: WS. شمارگان هجا: ۲. بیشتر بدانید. شکله را بخوانید. شکم را بخوانید. شکم بند را بخوانید.
Read Moreمعادن . [ م َ دِ ] (ع اِ) ج ِ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن . (آنندراج ). کانها. ج ِ معدن که به معنی کان است . (غیاث ) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان . ناصرخسرو. در او...
Read Moreمعادن. [ م َ دِ ] ( ع اِ ) ج ِ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن. ( آنندراج ). کانها. ج ِ معدن که به معنی کان است. ( غیاث ) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان.
Read Moreمعنی. معدن. معنی اصل و مرکز هر چيزي، جمع آن معادن است. مترادف 1- كانسار، كان 2- اصل 3- سرچشمه، منشا. انگلیسی mine. عربی مِلكِي, لغم, منجم, كنز, نفق تحت موقع. ترکی bana ait. isim: mayın, maden, maden ocağı, lağım,
Read Moreعدن در لغت به معنی اقامت و بقاء در یک مکان است ، و لذا به معدن که جایگاه بقای مواد خاصی است این کلمه اطلاق می شود . ( تفسیر نمونه ج : 8 ص : 38 ) کلمه س معدن از ماده عدن گرفته شده است و کلمه ( عدن ) مصدر و ...
Read Moreمعنی 1 - مرکزچیزی . 2 - جایی در زیر یا روی زمین که در آن فلزات یا سنگ های مخصوص انباشته شده . ج . معادن . مترادف 1- كانسار، كان 2- اصل 3- سرچشمه، منشا
Read Moreلغتنامه دهخدا معادن . [ م َ دِ ] (ع اِ) ج ِ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن . (آنندراج ). کانها. ج ِ معدن که به معنی کان است . (غیاث ) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان . ناصرخسرو.در او... اصناف
Read Moreمعجم اللغة العربية المعاصرة. معدن / معدن [ مفرد ] : ج معادن : 1 - مادة صلبة قابلة للطرق والتمدد وتوصيل الحرارة والكهرباء كالحديد والنحاس والذهب ونحوها معدن الحديد / الألومنيوم / الفضة ° معدن ثمين ...
Read Moreیا برداشت کانیها به عمل استخراج ارزشمند یا دیگر مواد از زمین و معمولاً از معادن گفته میشود. موادی که از این و موادی از این دست میشود. معدنکاری برای بهدست آوردن هر مادهای که نمیتوان از طریق فرآیندهای کشاورزی رشد داد، یا بهطور در آزمایشگاه یا
Read More[م َ دِ] (ع اِ) اصل و مرکز هر چیزی. (منتهی الارب). مکان و اصل و مرکز چیزی. ج، معادن. (آنندراج). اصل و مرکز هر چیزی و هر جایی که در آن چیزی باقی ماند. (ناظم الاطباء). جای. جایگاه. مکان. محل. مرکز هر چیز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
Read Moreالصين -تشنغ تشو -المنطقة الوطنية للتنمية الصناعية للتكنولوجيا المتطورة، جادة العلوم رقم 169.